سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می ناب

خسته ام،کم آوردم

نمیدونم کوچک بودیم غصه ها کوچیک بودن و کم!

 

یا همراه ما غصه ها هم رشد کردن  و اینقدر بزرگ شدن و غیر قابل تحمل!

 

هر چی که هست خیلی خسته ام! خیلی!

 

خسته ام از تکرار گردشی غصه های تموم نشدنی!

خسته از آدمایی که با نادونیهاشون زندگی رو برام تلخ تر کردن!

خسته ام از پچ پچ های آشنای تکراری!خسته ازتاوان دادن به جرم بودن!

خسته ام ازبغض های نترکیده ،از اشکهایی که قاه قاه شد و دیگران حسرت خوردن!

خسته ام از بی پناهیهام،از ماسک زدنها و ...!

خسته از وجدان های خوابیده، خسته از آدمک های تو خالی!

خسته از به راحتی شکستن اعتبار آدمها!

خسته ام از دور زدن های آدمها، خسته از سادگی های تلخ تکراری!

خسته ام از تو، از خودم، از جنس قلابی آدم ها!

خسته از نگاه های بی احساس،دوست داشتن های پوشالی!

خسته ام، خسته از خستگی تن و روح بی رنگ و بی رمق!

خسته ام از بودن!خسته از تکرار هر روز تکراری!

خسته ام از صبوری از فهمیدن از نفهمیدن!

خسته از ای کاش ها،خسته از چتر بودن ،خسته از نردبان بودن،خسته از نفس کشیدن!

دنیام خالی تر از همیشه است!

کم آوردم!

بد جور کم آوردم!

خدایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای آسوده خوابیدن به تو نیاز دارم نه آرامبخش!

نیم نگاهی.



[ سه شنبه 91/9/21 ] [ 8:35 صبح ] [ نیر ] نظر


به امید صبح

امشب هم آسوده میخوابم


 تا ثابت کنم


که هنوز به خدا اعتماد دارم!



[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 11:46 عصر ] [ نیر ] نظر


پائلو زیبا گفته

کشتی در ساحل

 

                بسیار امن تر است


                           اما


              به این خاطر ساخته نشده


پائلو کوئلیو



[ سه شنبه 91/9/7 ] [ 7:56 عصر ] [ نیر ] نظر


سفری غریب

ساکم رو بستم

خیلی ها ساکشونو بستن

آماده شدم

گفتن باید بری سفر

با چی نمیدونم!

با کی نمیدونم!

مسیر رو نمیشناختم،آخه اولین بارم بود!

یه نقشه و راهنما دادن دستم و گفتن برو ،گفتن اگه طبق نقشه جلو بری راه رو گم نمیکنی و به مقصد میرسی

باید میخوندمش

باید مسیر رو میشناختم

راه افتادم

رفتم

رفتم

گاهی یادم میرفت که نقشه دستم و...

یه مسیر هموارتر و قشنگترکه  میبینم راهمو کج میکنم

گاهی به آدمای مسیرم اعتماد میکنمو بدون نگاه به نقشه دنبالشون راه می افتم

ولی وقتی به خودم میام که کلی از راه رو اشتباه رفتم و باید بر گردم

گاهی خسته ازمسیر،

مسیری که گاهی اونقدر پیچ و خمش زیاده،که کم میاری از ادامه دادن،ناهمواریاش اذیت کنند ه است

گاهی خسته از ادامه،

نمیدونم

گاهی خسته از همسفرا،چه همسفرایی که دوسشون داری ، چه هم سفرایی که قلابی اند و نقش هم سفررو بازی میکنن

گاهی خسته از مرکب و هوا و...

از همه بدتر گاهی خستگی از خودم

،اگه میشد برمیگشتم

اما باید ادامه بدم

باید برم

به خودم اومدم که نقشه تو دستامه

اصلا نقشه رو حفظم

ولی ...

خیلی دور شدم از مقصد.



[ جمعه 91/9/3 ] [ 10:57 صبح ] [ نیر ] نظر


خدای من باش

خدایا مبتلای دردی شدم که رهایی ازش سخته

گاهی احساس میکنم هیچ ردی از تو،توی زندگیم نیست،انگار وا‍ژه ی غریبی شدی،زندگیم پر از غربت شد.

سردم به سردی خاک!

خدایا آلوده ی دنیات شدم!

دنیا تو رو ازم گرفته، میخوام همه چیزمو بدم تا دوباره آرامش با تو بودن رو به دست بیارم

خدایا پر از گناهم،گناه بی تو شدن

میگم توکل بر تو ولی ترس و اضطرابم میگه این سپردنت دست خدا فقط از روی عادت و ...

میگم هر چی خدا بخواد ولی اگه نتیجه اونی نباشه که من میخوام،دل آشوبیم میگه خواستن خدا، رنگی نداره...

خسته ام از بی یقینی خودم

دلم تنگ شده برای با تو بودن،دستامو بگیر

آغوشت رو دوباره برام باز کن، دلم میخواد آرامش توی آغوش بودنت رو دوباره تجربه کنم

خدایا بی پناهم،بی پناه

 بی پناه از آتیش بی یقینی که به جونم افتاده .کمکم کن،کنارم باش

جز تو هیچکسی رو برای رهایی از این درد ندارم


پس باز هم خدای من باش و برام خدایی کن



[ سه شنبه 91/8/23 ] [ 12:41 عصر ] [ نیر ] نظر


آرام

آرام می روم

آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام،

اما وقتی جای خالی مرا ببینی آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...

 

 

 



[ یکشنبه 91/8/21 ] [ 1:19 صبح ] [ نیر ] نظر


<< مطالب جدیدتر ::