سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می ناب

چرا عاشق نباشم

من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد

 

نوبت خاموشی من سهل وآسان می رسد

 

 من که می دانم که تا سر گرم بزم هستی ام

 

مرگ ویرانگر چه بی رحم وشتابان می رسد

 

((پس چرا عاشق نباشم))

 

من که می دانم به دنیا اعتباری نیست،نیست

 

بین مرگ وآدمی قول و قراری نیست،نیست

 

من که می دانم اجل نا خوانده و بی دادگر

 

سر زده می آید و راه فراری نیست ،نیست

 

پس چرا ،پس چرا عاشق نباشم

 

من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد

 

نو بت خاموشی من سهل وآسان می رسد

 

پس چرا،پس چرا عاشق نباشم.



[ یکشنبه 89/7/18 ] [ 8:44 عصر ] [ نیر ] نظر


بی کسی

بترسید از کسیکه جز خدا کسی را ندارد.

[ جمعه 89/7/9 ] [ 12:0 صبح ] [ نیر ] نظر


نبرد با زندگی

همه ما اززندگی زخم خورده ایم.

همه ما می توانیم از شفا بهره ببریم،

برخی از ما ظاهرا آن را بیشتر از بقیه نشان می دهیم،

اما هیچ کس از ضربه آن نمی توا ند فرار کند.

زندگی کردن صدمه دیدن است،وگاهی سهوا وگاهی عمدا به دیگران حتی به نزدیکان مان صدمه می زنیم.

فکر اینکه بطریقی بتوانیم زندگی را بدون درد بگذرانیم فقط:

یک تصور ذهنی ،یک سراب است.

 

خداوند روز ها را بدون درد ،خنده را بدون غم،خورشید را بدون باران وعده نداده است اما او قدرت را برای روز،تسلی را برای اشک ها ونور را برای راه وعده داد ه است.

هر گلی باید از خاک بروید.

 یا حق



[ یکشنبه 89/7/4 ] [ 3:17 عصر ] [ نیر ] نظر


::