اللهم عرفني حجتك خدايا حجت خودت را به من بشناسان.
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنايي بنوازد آشنا را
گفتم كه روي خوبت از من چرا نهان است ؟
گفتا تو خود حجابي ،ور نه رخم عيان است
گفتم كه از كه پرسم ،جانا نشان كويت ؟
گفتا نشان چه پرسي ؟آن كوي بي نشان است
سري نهــــم به دامـــن آن پاک تر ز ابر تا اندکي ببارد و باراني ام کند
سلام
خوشحالم
خوش اومديد به جمع دل نوشته نويسان...
اميدوارم خوب بنويسي و ما استفاده كنيم....
مباركه